گفتند معلمی شغل انبیاست وحال آنکه بسیاری از پیامبران شغلشان به ظاهر غیر از معلمی بوده است ، داود زره می بافت ، موسی شبانی می کرد و محمدمان تجارت. پس در ورای این جمله به ظاهر کوتاه دریایی از تأمل نهفته است که ارزش تعمق دارد.
آیا هرگز از خود پرسیده ایم که این معلمان می باشند که انبیاء هستند و یا انبیاء مفتخر به شرافت معملی شده اند و یا شاید هردو اینها یکی است و ما غافل از حقیقت طی طریق می کنیم.
بگذریم :
این روزها حال و هوای شغل معلمی از نگاه برخی ، قرن ها از پیامبری فاصله گرفته است، جمعی که خود درصف مدعیان اقامه شعار در تمامی ادوار تاریخ می باشند ، هنوز دست از انحراف افکار عامه از شغل معلمی نکشیده اند ، به راستی این روزها چه چیز از معلم در صدر اخبار مطبوعات زرد و رسانه های عمومی خودنمایی میکند . آیا چیزی غیر از اعطاء حقوق حقه معلمان است.آیا از میان خروارها اعداد و ارقامی که اعلام می کنند ، عددی غیر از پرداخت معوقاتمان یافت می شود.
در کدام ویترین خبری نشانی از دل سوزی برای ارتقاء سطح علمی معلمان یافت می شود . کدام طرح جامع برای ما مصوب کرده اند تا سوادمان کمتر از دانش آموزانمان نباشد. در کدام همایش پربار هم و غمشان ، افت کیفی آموزش و پرورش بوده است ویا کدام مسئول شب را به درد همین دلشوره ها ، تا صبح نخوابیده است.
این روزها که خیلی ها به زیادی تعطیلات شغلی مان چشم طمع دوخته اند ، یادشان رفته است که سطح کیفی سواد را در دانشگاهها بررسی کنند که تعطیلی اعضاء هیئت علمی آن ، به مراتب بیش از ماست.
ما خسته شده ایم اما نه از شغلمان که به کوری چشم حسودان ، حتی اگر مازاد هم شویم آنرا رها نمی کنیم ، نه از کمی حقوق و مزایا که چون از نرفتن میخ آهنی در سنگ ناامید شده ایم دیگر از آن هیچ نمی گوئیم . نه از تبعیضات موجود که همه را به خدا واگذار کرده ایم. نه
آری خسته ایم
خسته از بی مهری های بالا نشینان ، از آنان که چون زیادیم ما را زیادی می بینند ، از دانش آموزانی که در کلاس درس ، حرمتمان را می شکنند و کسی حقوقمان را مطالبه نمی کند.
از برخی همکارانمان خسته ایم که با دستان رفتارخود ، حرمت شغلمان را زیر سوال برده اند. آنان که ایمانی به قداست شغلشان ندارند و آنرا با بدرفتاری هایی معاوضه نموده اند که آدمی را به یاد حکایت:
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
آری ، خسته ایم ، خسته از این همه توجه ، احساس، محبت ، تیتر شدن و مشهوریت و شرمنده از همه کسانی که برایمان هورا می کشند ، در شهر نه به مناسبت روز ما که به منظور گرامیداشت شهادت استاد شهیدمان ، بنر و پارچه نوشته نصب می کنند وبه یادمان می آورند که روز معلمی هم هست .
آری :
دردهای دیگری هم هست که حیفم می آید با گفتنش ، داغتان را تازه تر کنم. پس امشب در داغ کهنه خود ، آرام و بی صدا باشیم که شاید کسی به ما توجه نمی کرد.

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا